چون دو برگ از شاخه های روبرو
دل به هم بستیــم هنگـام بـهار
من اسیر شاخه ی افرای پیر
تو دچار رخت آویز جنار
زیر نور ماهتاب انتـظار
بین ما شب راه ای باریک بود
ریشه ها د ر خاک اما شاخه ها
چون دو دست آشنا،نزدیک بود
چشم میبستم که شاید در خیال
رو به آغوش تو راهی وا کنم
بین انبوه هزاران برگ سبز
می توانستم تو را پیدا کنم
......
برچسب : نویسنده : mehdi2kazemi بازدید : 65